روز بزرگداشت شاعر شوریده/مولانا از دیدار با عطار تا ملاقات شمس+عکس
تاریخ انتشار: ۸ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۹۰۲۶۰۸
خبرگزاری میزان- هشتم مهرماه در تقویم رسمی کشور به عنوان "روز بزرگداشت مولوی" ثبت شده است. به همین مناسبت خبرگزاری میزان نگاه کوتاهی به زندگی و آثار این شاعر بزرگ انداخته است.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان، هشتم مهرماه در تقویم رسمی کشور به عنوان "روز بزرگداشت مولوی" ثبت شده است. به همین مناسبت خبرگزاری میزان نگاه کوتاهی به زندگی و آثار این شاعر بزرگ انداخته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مولانا در آغاز زندگی
جلالالدین محمد بلخی در ۶ ربیعالاول برابر با ۱۵ مهرماه سال ۶۰۴ هجری قمری در بلخ زاده شد. پدر او مولانا محمد بن حسین خطیبی معروف به بهاءالدین ولد و سلطانالعلما، از بزرگان صوفیه و مردی عارف بود و نسبت خرقه او به احمد غزالی میپیوست.
وی در عرفان و سلوک سابقهای دیرین داشت و چون اهل بحث و جدال نبود و دانش و معرفت حقیقی را در سلوک باطنی میدانست نه در مباحثات و مناقشات کلامی و لفظی؛ پرچمداران کلام و جدال با او مخالفت کردند. از جمله فخرالدین رازی که استاد سلطان محمد خوارزمشاه بود و بیش از دیگران شاه را علیه او برانگیخت.
سلطانالعلما احتمالاً در سال ۶۱۰ قمری، همزمان با هجوم چنگیزخان از بلخ کوچ کرد و سوگند یاد کرد که تا محمد خوارزمشاه بر تخت نشسته، به شهر خویش بازنگردد. روایت شدهاست که در مسیر سفر با فریدالدین عطار نیشابوری نیز ملاقات داشت و عطار، مولانا را ستود و کتاب اسرارنامه خود را به او هدیه داد. فرانکلین لوئیس این حکایت را رد میکند و غیر واقعی میداند.
وی به قصد حج، به بغداد و سپس مکه و پس از انجام مناسک حج به شام رفت. سپس با دعوت علاءالدین کیقباد سلجوقی به قونیه رهسپار شد و تا اواخر عمر همانجا ماندگار شد. مولانا در نوزده سالگی با گوهر خاتون ازدواج کرد. سلطانالعلما در حدود سال ۶۲۸ قمری جان سپرد و در همان قونیه به خاک سپرده شد. در آن هنگام مولانا جلالالدین ۲۴ سال داشت که مریدان از او خواستند که جای پدرش را پر کند.
مسافرت های مولوی
مولوی در سفر زیارتی که پدرش از بلخ عازم آن شد پدرش را همراهی نمود، در طی این سفر در شهر نیشابور همراه پدرش به دیدار شیخ فریدالدین عطار عارف و شاعر شتافت. ظاهرا شیخ فریدالدین سفارش مولوی را در همان کودکیش (6 سالکی یا 13 سالگی ) به پدر نمود. در این سفر حج علاوه بر نیشابور در بغداد نیز مدتی اقامت کردند و ظاهرا به خاطر فتنه تاتار از بازگشت به وطن منصرف گردیده و بهاء الدین ولد در آسیای صغیر ساکن شد. اما پس از مدتی براساس دعوت علاء الدین کیقباد به شهر قونینه بازگشت.
ازدواج مولوی
مولوی در هجده سالگی با گوهر خاتون دختر خواجه لالای سمرقندی ازدواج نمود که حاصل این ازدواج سه پسر و یک دختر بود. پس از فوت پدرش بهاء الدین ولد راه پدر را ادامه داده و به هدایت و ارشاد مردم عمر خود را سپری نمود.
دیدار شمس تبریزی و مولانا
روزی مولوی از راه بازار به خانه بازمیگشت که عابری ناشناس گستاخانه از او پرسید: «صراف عالم معنی، محمد برتر بود یا بایزید بسطامی؟» مولانا با لحنی آکنده از خشم جواب داد: «محمد (ص) سر حلقه انبیاست، بایزید بسطام را با او چه نسبت؟» درویش تاجرنما بانگ برداشت: «پس چرا آن یک سبحانک ما عرفناک گفت و این یک سبحانی ما اعظم شأنی به زبان راند؟» مولانا فرو ماند و گفت: درویش، تو خود بگوی. گفت: اختلاف در ظرفیت است که محمد را گنجایش بیکران بود، هر چه از شراب معرفت در جام او میریختند همچنان خمار بود و جامی دیگر طلب میکرد. اما بایزید به جامی مست شد و نعره برآورد: شگفتا که مرا چه مقام و منزلتی است! سبحانی ما اعظم شانی! پس از این گفتار، بیگانگی آنان به آشنایی تبدیل شد. نگاه شمس تبریزی به مولانا گفته بود از راه دور به جستجویت آمدهام اما با این بار گران علم و پندارت چگونه به ملاقات الله میتوانی رسید؟ و مولانا به او پاسخ داده بود: مرا ترک مکن درویش و اینبار مزاحم را از شانههایم بردار.
شمس تبریزی در حدود سال ۶۴۲ قمری به مولانا پیوست و چنان او را شیفته کرد، که درس و وعظ را کنار گذاشت و به شعر و ترانه و دف و سماع پرداخت و از آن زمان طبعش در شعر و شاعری شکوفا شد و به سرودن اشعار پرشور عرفانی پرداخت. کسی نمیداند شمس تبریزی به مولانا چه گفت و چه آموخت که اینگونه دگرگونش کرد؛ اما واضح است که شمس تبریزی عالم و جهاندیده بود و برخی به خطا گمان کردهاند که او از حیث دانش و فن بیبهره بودهاست که نوشتههای او بهترین گواه بر دانش گستردهاش در ادبیات، لغت، تفسیر قرآن و عرفان است.
شیدایی مولانا
مولانا در دوری شمس تبریزی ناآرام شد و حال آشفتهاش در شهر بر سر زبانها افتاد.
روز و شب در سماع رقصان شد بر زمین همچو چرخ گردان شد
مولانا به شام و دمشق رفت اما شمس را نیافت و به قونیه بازگشت. او هر چند شمس تبریزی را نیافت؛ ولی حقیقت شمس تبریزی را در خود یافت و دریافت آنچه که او در پی آنست در خودش حاضر و متحقق است. چندین سال گذشت و باز حال و هوای شمس تبریزی در سرش افتاد و به دمشق رفت؛ اما باز هم شمس تبریزی را نیافت و به قونیه بازگشت.
درگذشت مولانا
مولانا، پس از مدتها بیماری در پی تبی سوزان در غروب یکشنبه ۵ جمادی الآخر ۶۷۲ قمری درگذشت.
در آن روز پرسوز، قونیه در یخبندان بود. سیل پرخروش مردم، پیر و جوان، مسلمان و گبر، مسیحی و یهودی همگی در این ماتم شرکت داشتند.
آثار مولانا
مثنوی معنوی: مثنوی معنوی که به زبان فارسی می باشد.
غزلیات شمس: غزلیات شمس غزلیاتی است که مولانا به نام مراد خود شمس سروده است.
رباعیات: حاصل اندیشههای مولاناست.
فیه ما فیه: که به نثر میباشد و حاوی تقریرات مولانا است که گاه در پاسخ پرسشی است و زمانی خطاب به شخص معین.
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری میزان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۹۰۲۶۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نمایشگاه کتاب؛ بهترین فرصت برای ارتباط فرهنگهای بومی
به گزارش خبرگزاری صداوسیمای استان آذربایجان غربی، سیدتیمورجامعی گفت: بخوانیم و بسازیم یک شعار واضح بوده ولی اینکه چگونه بکار ببریم مهم است. سازندگی را در دنیای امروز باید با فرهنگهای جدید که آزادسازی را هدف قرار دهند ایجاد کرد، چه تولید کنیم و چه بسازیم ولی این ساخت ما باید از کدام راه باشد مهم بوده و گامهای رشد را در سیاست، اجتماع و نیازهای ضروری حیات و تمدن بشریت پیدا کنیم پس میتوان گفت هدف اصلی خواندن و مطالعه، خودسازی است و مهمترین ابزار برای این هدف همان کتاب است.
وی در ادامه گفت: انتخاب کتاب همیشه بزرگترین مشکل برای علاقهمندان به کتاب بوده اما مهمترین آن پیدا کردن کتاب است. همچنین به ناشران کتاب نیز باید توجه کرد و اینکه در چه تاریخی فعالیت خود را شروع و چه اثراتی داشته است نمایشگاه بینالمللی بزرگترین محلی است برای معرفی ناشران که باید استفاده کافی از این نمایشگاه را برد.
نویسنده و شاعر ارومیهای گفت: برند در بازاریابی و در اقتصاد جایگاه خود را دارد ولی برای خریدار و فروشنده کتاب، مهم نوع و سلیقه مطالعه کننده است و اگر کتاب محتویات خوبی داشته باشد قطعاً بازار خوبی را هم خواهد داشت.
وی دربخش دیگری گفت: نمایشگاه کتاب برای نویسندگان بومی یک فرصت طلایی برای شناساندن کتابهای بومی و فرهنگ آن منطقه است و اینکه نمایشگاه بینالمللی بهترین فرصت برای ارتباط سازی فرهنگهای مختلف بومی است.
سیدتیمورجامعی گفت: اطلاعرسانی قوی از طریق رسانه ملی و سایت های مجازی برای معرفی دقیق کتاب و نحوه خرید و دریافت به صورت آسانتر میتواند تاثیر داشته باشد.
سیدتیمورجامعی، شاعر ارومیهای متولد ۱۳۵۹ بوده و از ۲۰ سالگی شروع به شعر نوشتن کرده است. وی در اکثر انجمنهای ادبی شهر حضور فعال داشته و موضوع بیشتر شعرهای سید تیمور جامعی بهصورت ترکی و و در حوزه حجاب میباشد.
سی و پنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران ۱۹ تا ۲۹ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ با حضور ناشران خارجی و داخلی برگزار میشود.